فیس بوک توییتر
adbrok.com

نیروهایی که قیمت سهام را جابجا می کنند

ارسال شده در مرداد 17, 2021 توسط Donald Travers

یکی از بزرگترین نیروهایی که بر قیمت سهام تأثیر می گذارد تورم ، نرخ بهره ، اوراق قرضه ، کالاها و ارزها است. گاهی اوقات بورس سهام به طور ناگهانی خود را معکوس می کند و به دنبال توضیحات چاپی بیان شده است که نشان می دهد مشاهده مشتاق نویسنده به وی اجازه می دهد نوبت بازار را پیش بینی کند. چنین شرایطی سرمایه گذاران را تا حدودی مورد تعجب و شگفت زده قرار می دهد و از مقدار نامحدود ورودی واقعی و تفسیر معصوم که برای جلوگیری از پیشبرد صنعت لازم است ، متحیر شده اند. در حالی که منابع مداوم ورودی وجود دارد که فرد باید بتواند با موفقیت در بورس اوراق بهادار سرمایه گذاری کند ، اما آنها محدود هستند. اگر در وب سایت من با من تماس بگیرید ، خوشحال می شوم که برخی از آنها را با شما به اشتراک بگذارم. مهمتر از همه این است که یک مدل قوی برای توزیع اطلاعات جدید که ظاهر می شود ، داشته باشید. این مدل علاوه بر نیروهای اصلی بازار ، باید ماهیت انسانی را نیز در نظر بگیرد. در زیر یک مدل چرخه ای خصوصی کار است که نه کامل و نه جامع است. این تنها لنزهایی است که از طریق آن می توان چرخش صنعت ، رفتار تجاری و تغییر احساسات بازار را مورد بررسی قرار داد.

مثل همیشه ، هرگونه درک از بازارها با صفات قابل تشخیص انسانی حرص و طمع و ترس همراه با ادراک عرضه ، تقاضا ، خطر و ارزش شروع می شود. تأکید بر حواس است که درک فردی و گروهی معمولاً متفاوت است. سرمایه گذاران می توانند به دنبال این باشند که بیشترین بازده را برای کمترین میزان ریسک جستجو کنند. بازارها ، نماینده رفتار گروهی ، می توانند به پاسخ دادن به تقریباً هر اطلاعات جدید وابسته باشند. قیمت زیر دوباره یا راحتی به نظر می رسد که پاسخ های اولیه در مورد هیچ کاری انجام می شود. اما نه ، درک گروهی به سادگی بین افراط و هزینه ها نوسان می کند. بدیهی است که بازار کلی ، همانطور که در میانگین های قابل توجه منعکس شده است ، بیش از نیمی از قیمت سهام را تحت تأثیر قرار می دهد ، در حالی که درآمد بیشتر بقیه را به خود اختصاص می دهد.

با توجه به این موضوع ، قیمت سهام باید با کاهش نرخ بهره افزایش یابد زیرا برای تأمین مالی مشاغل و پروژه هایی که از طریق وام گرفتن تأمین می شوند ارزان تر می شوند. هزینه های وام پایین تر به درآمد بالاتری که ارزش درک شده سهام را افزایش می دهد ، اجازه می دهد. در یک محیط پایین نرخ بهره ، مشاغل می توانند با صدور اوراق بهادار شرکت وام بگیرند و قیمت ها را کمی بالاتر از سرعت طبیعی خزانه داری بدون تحمل هزینه های بیش از حد وام ارائه دهند. دارندگان اوراق قرضه فعلی اوراق قرضه خود را در یک محیط نرخ بهره در حال سقوط آویزان می کنند زیرا نرخ بازده آنها از هر چیزی که در اوراق قرضه تازه صادر شده ارائه می شود ، پیشی می گیرد. سهام ، کالاها و قیمت اوراق قرضه فعلی تمایل به افزایش محیط نرخ بهره دارند. نرخ وام ، از جمله وام ها ، از نزدیک با نرخ بهره 10 ساله خزانه داری گره خورده است. هنگامی که قیمت ها پایین است ، وام افزایش می یابد ، به طور موثری پول بیشتری را با دلار بیشتر به دنبال مقدار نسبتاً ثابت سهام ، اوراق قرضه و کالاها قرار می دهد.

معامله گران اوراق بهادار همیشه نرخ بهره را برای اوراق قرضه با سهام برای سهام مقایسه می کنند. عملکرد سهام در نسبت P/E متقابل یک سهام محاسبه می شود. درآمد تقسیم شده بر اساس هزینه ، بازده درآمد را می دهد. فرضیه در اینجا این است که قیمت خرید یک سهام برای منعکس کننده درآمد خود حرکت می کند. اگر بازده موجودی برای S&P 500 به طور کلی همان بازده اوراق قرضه باشد ، سرمایه گذاران امنیت اوراق را ترجیح می دهند. قیمت اوراق قرضه افزایش می یابد و قیمت سهام به دلیل حرکت پول کاهش می یابد. از آنجا که قیمت اوراق قرضه بیشتر تجارت می کند ، به دلیل محبوبیت آنها ، عملکرد مؤثر برای یک اوراق معین کاهش می یابد زیرا ارزش چهره آن در زمان بلوغ ثابت است. با کاهش بیشتر بازده اوراق قرضه ، قیمت اوراق قرضه بالا می رود و سهام شروع به جذاب تر می کند ، اگرچه در معرض خطر بیشتری قرار دارد. یک رابطه معکوس نوسان طبیعی بین قیمت سهام و نرخ اوراق وجود دارد. در بازار رو به رشد سهام ، تعادل هنگامی حاصل شد که بازده موجودی بالاتر از بازده اوراق بهادار شرکت باشد که بیشتر از بازده اوراق خزانه داری باشد که بیشتر از نرخ حساب پس انداز باشد. نرخ بهره طولانی مدت به طور طبیعی بالاتر از قیمت های کوتاه مدت است.

یعنی تا زمان معرفی قیمت های بالا و تورم. با افزایش عرضه پول نقد در گردش در بازار ، به دلیل افزایش استقراض تحت مشوق های پایین نرخ بهره ، باعث افزایش قیمت کالاها می شود. تغییر قیمت کالاها در کل اقتصاد نفوذ می کند تا تمام کالاهای سخت را تحت تأثیر قرار دهد. فدرال رزرو با دیدن تورم بیشتر ، نرخ بهره را افزایش می دهد تا پول اضافی را از جریان از بین ببرد تا امیدوارم یک بار دیگر هزینه ها را کاهش دهد. افزایش هزینه های وام در حال افزایش است ، که باعث می شود سرمایه برای جمع آوری سرمایه برای شرکت ها چالش برانگیز تر شود. سرمایه گذاران سهام ، با درک اثرات نرخ سود بالاتر بر سود تجاری ، شروع به کاهش انتظارات خود از درآمد و کاهش قیمت سهام می کنند.

دارندگان اوراق قرضه بلند مدت چشم شما را به تورم می اندازند زیرا نرخ واقعی بازده اوراق با عملکرد اوراق قرضه منهای نرخ انتظار تورم است. بنابراین ، افزایش تورم باعث جذابیت اوراق قرضه قبلی می شود. وزارت خزانه داری سپس باید نرخ بهره یا کوپن را در اوراق قرضه تازه صادر شده افزایش دهد تا بتواند آنها را برای سرمایه گذاران اوراق قرضه جدید جذاب کند. با نرخ بالاتر اوراق قرضه تازه صادر شده ، قیمت خرید اوراق قرضه کوپن ثابت موجود کاهش می یابد و باعث افزایش نرخ بهره آنها می شود. بنابراین هر دو قیمت اوراق قرضه و سهام در یک محیط تورمی قرار می گیرند ، بیشتر به دلیل افزایش پیش بینی شده در نرخ بهره. سرمایه گذاران سهام داخلی و دارندگان اوراق قرضه موجود ، افزایش نرخ بهره را نزولی می دانند. سرمایه گذاری های برگشتی ثابت هنگام کاهش نرخ بهره جذاب هستند.

در کنار داشتن دلار بیش از حد در گردش ، تورم نیز با کاهش ارزش دلار در بازارهای ارزی افزایش می یابد. دلیل سقوط اخیر دلار ، برداشت از ارزش کاهش یافته آن به دلیل ادامه کسری ملی و عدم تعادل تجارت است. کالاهای خارجی به همین دلیل می توانند گران باشند. این امر باعث می شود محصولات ما در خارج از کشور جذاب تر شوند و تعادل تجارت ایالات متحده را بهبود بخشند. اما اگر قبل از این اتفاق بیفتد ، سرمایه گذاران خارجی به عنوان پیدا کردن سرمایه گذاری های دلار آمریکا کمتر جذاب می شوند و پول کمتری را در بازار سهام ایالات متحده قرار می دهند ، یک مشکل نقدینگی ممکن است منجر به کاهش قیمت سهام شود. آشفتگی و عدم اطمینان سیاسی همچنین ممکن است باعث کاهش ارزش پول و ارزش کالاهای سخت شود. سهام کالاها در این محیط بسیار خوب عمل می کنند.

فدرال رزرو به عنوان یک دروازه بان دروازه ای مشاهده می شود که خط خوبی را طی می کند. این می تواند نرخ بهره را افزایش دهد ، نه فقط برای جلوگیری از تورم ، بلکه برای ایجاد سرمایه گذاری های ایالات متحده برای سرمایه گذاران خارجی نیز جذاب است. این امر به ویژه در مورد بانکهای مرکزی خارج از کشور که مقادیر فوق العاده خزانه داری خریداری می کنند ، صدق می کند. نگرانی در مورد افزایش نرخ ، هم به دلایل فوق و دارندگان سهام و دارندگان سهام را به دلایل دیگری ناراحت کننده می کند. اگر افزایش نرخ بهره به دلار زیادی از گردش خون نیاز داشته باشد ، می تواند منجر به تورم شود. شرکت ها پس از آن قادر به فروش محصولات با هر هزینه نیستند و هزینه ها به طرز چشمگیری کاهش می یابد. تأثیر متعاقب آن بر سهام در یک محیط تورم به دلیل عدم نقدینگی ساده منفی است.

به طور خلاصه ، برای اینکه قیمت سهام به راحتی پیش برود ، باید برداشت از تورم و تورم در تعادل باشد. اختلال در آن تعادل معمولاً به عنوان تغییر نرخ بهره و نرخ ارز مشاهده می شود. هزینه های سهام و اوراق قرضه به دلیل تفاوت در ریسک و تغییر تراز بین بازده اوراق بهادار و بازده سهام ظاهری ، به طور معمول در جهت های مخالف نوسان می کند. به محض اینکه متوجه شدیم آنها دقیقاً به همان روش حرکت می کنند ، این بدان معنی است که تغییر قابل توجهی در اقتصاد رخ می دهد. کاهش دلار آمریکا ترس از نرخ بهره بالاتر را که بر اوراق قرضه و قیمت سهام تأثیر می گذارد ، افزایش می دهد. اندازه نسبی سرمایه گذاری در بازار و معاملات روزانه به روشن شدن اینکه چرا ارزها و اوراق قرضه چنین تأثیر گسترده ای بر قیمت سهام دارند ، کمک می کند. اول ، اجازه دهید سرمایه کل را در نظر بگیریم. سه سال پیش بازار اوراق بهادار از 1.5 تا 2 برابر بزرگتر از بورس بود. با توجه به حجم معاملات ، نسبت معاملات روزانه پول ، خزانه داری و سهام متعاقباً 30: 7: 1 بود.